نرگس هواخواه

نویسنده...

نرگس هواخواه

نویسنده...

نرگس هواخواه

♥به نام خالق قلم♥

کپی آثار فقط باذکر نام نویسنده و آدرس وب.

سه سایت متحد:انجمن نویسندگی برمودا(نازنین تکلو)،هدیه دشتی و نرگس هواخواه

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۷ اسفند ۹۹، ۱۹:۵۰ - sogand sogandiam
    هیچ...
نویسندگان

ز صبوری دل بیچاره ای از حسرت و آه لبریز گشت...
می گویند صبر داشته باش..
اما هیچگاه از ما نمی پرسند چقدر تا به حال صبوری به خرج داده ای؟!
مسئله این است..
که انسان ها مشتی حرف بیش نیستند که خود نمونه ی بارز کم طاقتی و پند دهنده ی صبر و تحملند...
شاید آنقدر خوش شانس بوده ای که  ادیبی فرهیخته اندرزگویت شده باشد..
اما
بخدا صبر هم حدی دارد..
سخن من ایهام صبر هجرت و صبر اجتماعیست
و شاید هم هر دوی آن ها
ما چه معنوی چه مادی ایوب دوران بوده ایم...
اگر شما کاسه صبرت لبریز شود،به راستی چه می کنید؟!

نرگس هواخواه

 

 

کپی فقط با ذکر نام نویسنده

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۴۶
نرگس هواخواه

آنابل خیلی زیبا بود...

اما قشنگیش ترسناک بود...

و بی رحم...

می خوام بگم زندگی هم خیلی قشنگه...

ولی بعضی وقت ها همون زیبایی ها ترسناک و بی رحم میشن...

فرقش اینه که جلوی خیلی از بی رحمی های زندگی، تو میتونی بایستی...

نرگس هواخواه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۹ ، ۰۸:۱۸
نرگس هواخواه

رویاپردازی ام که در خیالم،انسان ها یکدیگر را قضاوت نمی کنند...
در خیابان ها خیره به پوشش و رفتار دیگران نمی شوند...
در رویای من قلب انسان ها پر از عشق و محبت است...
آدم ها به ظواهر توجه نمی کنند...
و درونگرا نمی شوند،چرا که ترسی از قضاوت بد دیگران ندارند،چرا که قضاوت نا به جایی وجود ندارد...
و من یقین دارم که رویاها روزی به حقیقت می پیوندند...

 

 

نرگس هواخواه

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۱:۰۰
نرگس هواخواه

پس از پوشالی شدن دوستی ها و سنگ شدن قلب ها،دگر مقصد کجاست؟

به کجا رویم که لطافت میزبان باشد؟

و مهربانی چاشنی پذیرایی...؟

مسیر یاب قلب من دگر مقصدی نمی یابد...

 

نرگس هواخواه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۹ ، ۱۱:۲۸
نرگس هواخواه

و من ز تنهایی خویش،با خود خلوت کرده ام...

این روزگار با من چند چند است؟

 

نرگس هواخواه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۴۸
نرگس هواخواه

می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۹ ، ۰۹:۳۷
نرگس هواخواه

امشب آسمان هم به حال من آشفته گریست...

آنگاه که در کوچه پس کوچه های خاطراتم قدم نهادم...

چتر را می خواهم برای چه وقتی زیر باران دستان گرمت را ندارم؟...

اما نه...

بگذار چتر را حافظ قدمگاهت کنم،نمی خواهم باران رد پایت را به زوال بکشد...

آنگاه که به قعر ناکجا آباد سفر کردی...

 

نرگس هواخواه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۱۵:۵۳
نرگس هواخواه

کودکی ام را که به یاد می آورم،مدام در آرزوی بزرگ شدن بودم.

اما حال نمی توانم عقربه های ساعت را به عقب باز گردانم ،تا کمی از حال و هوای کودکی را خریدار شوم.

چه سرنوشتیست که آدم بزرگ ها را علاقه مند به دوران کودکی می کند؟

به راستی فلسفه اش چیست؟

 

نرگس هواخواه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۲۳
نرگس هواخواه

درک کردن آدم ها کار سختی نیست...

فقط کافیست خودت را  بگذاری جای آن ها،و ببینی آیا می توانی منطق و افکار اشخاص دیگر را تحمل کنی؟

فقط کافیست از آن ها توقع نداشته باشی که مانند تو یا افراد دیگر باشند.

مسلما در این صورت همه ی انسان های جهان شبیه به هم بودند بدون هیچ وژگی خاصی...

 

نرگس هواخواه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۹ ، ۱۰:۵۹
نرگس هواخواه

عشق اگر به یزدان داشته باشی   محبتش را به پایت می ریزد

صبر اگر در مشکلات داشته باشی   گره از مشکلات می گشاید

سخت اگر در گناه فرو رفته باشی    راه را به تو نشان می دهد

می نگری که در هر حال تو را به سوی خویش می خواند؟

مبادا از یاد او غافل شوی که یادش آرامش دل هاست

 

نرگس هواخواه

 

کپی با ذکر منبع

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۹ ، ۱۳:۰۲
نرگس هواخواه